جوانمردی: فضای فعلی استارتآپی ایران خیلی گمراهکننده ولی آنقدر ارزشمند است و آینده خوبی خواهد داشت که نه باید آن را ساکت و خاموش کرد و نه باید آن را تقبیح و به آن انتقاد کرد و هرکسی باید هر کمکی که میتواند انجام بدهد.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، هرکدام از فعالان عرصه تکنولوژی کشور، گامها و تجربیات خاص خود را دارند که آشنایی با آنها در حوزه کارآفرینی تکنولوژی و شکلگیری شرکتهای بزرگ تأثیرگذار و سازنده است. شهاب جوانمردی از فعالان صنعت آیتی است که تا پیش از حضور در شرکت فناپ تجربیات مختلفی را بهعنوان مدیرعامل پشت سر گذاشته است. آنچه میخوانید حاصل گفتگویی است با وی در مورد تجربیات قبلی و مدلهای فعلی حضور در صنعت آیتی کشور.
نخستین سؤال را با فعالیتتان در بخش تکنولوژی شروع کنیم. آیا تجربهای در زمینه کارآفرینی تکنولوژی داشتهاید؟
من سال ۷۶ با چهار نفر از دوستانم یک شرکت در حوزه کامپیوتر تأسیس کردیم. خاطرم هست کارهایی که آن موقع با این دوستان انجام میدادیم، به تعبیر امروز خیلی high-tech بود.
این فعالیتها در بخش سختافزاری بود؟
بیشتر سختافزاری بود، اما بعدها کمکم وارد حوزه نرمافزاری نیز شدیم. چون سه نفر از دوستان از فارغالتحصیلان رشته برق، مخابرات و الکترونیک بودند و دو نفر دیگر هم در رشته سختافزار تحصیلکرده بودند. حتی از آمریکا هم پروژه OUT sourcing داشتیم. یکی از دوستانمان که آنجا یک شرکت داشت، بخشی از پروژه بلوتوث را برای ما فرستاد تا اینجا روی بحث پاور آمپلیفایلر آن کار کنیم.
فعالیتتان در این زمینه با موفقیتی هم همراه شد؟
من فکر میکنم در آن مقطع کسی نبود که ما را هدایت و راهنمایی کند. گولمان زدند و گفتند شما باید کارهای خیلی مهم را انجام دهید و بحث کسبوکار هیچ وقت برایمان باز نشد. ما بیرون از این مجموعه، کارهای دیگر میکردیم تا هزینه شرکت را در بیاوریم. این شرایط باعث شد که تا سال ۸۰ شرکت را فقط بهخوبی و خوشی جمع کنیم. یادم هست که ما سال ۷۷، از طریق همین شرکت حجم زیادی فروش server داشتیم، موقعی که هنوز اصلاً بازار server شکل نگرفته بود، ولی تقدیر این بود که در این زمینه فعالیت را متوقف کنیم.
از این تجربه کاری و به نوعی شکست چه آموختید؟
یکی از مهمترین چیزهایی که از آن دوره یاد گرفتم، این بود که وقتی میخواهی شرکتی راه بیندازی و یک گروه را گرد هم آورده و با آنها شراکت کنی، این موضوع که فقط افرادی خوب، حاذق و یا در رشته خود متخصص باشند، کافی نیست. باید چیدمان آن تیم و نسبت آدمها با یکدیگر روشن باشد. برای مثال در همان شرکت اولی که راهانداختیم ما ۵ نفر دوست و شریک ۲۰ درصدی بودیم. بهدلیل همین رفاقت، خیلی وقتها مجبور میشدیم با رودربایستی تصمیم بگیریم یا اینکه اصلا هیچ تصمیمی نمیگرفتیم چون ممکن بود یک نفر از آن تصمیم ناراحت شود. البته در حال حاضر من خوشحالم که آن شرکت تعطیل شد و رفاقتمان باقی ماند.
بعد از عدم موفقیت در شرکت اولتان چه شد که سراغ یک کار جدید رفتید؟
من همزمان کارهایم زیاد بوده است. من در سال ۸۲ یا اواخر ۸۱، یک باشگاه روباتیک داشتم که با تیمهایمان قهرمان جهان شدیم. در همین زمان توسط دکتر عارف به دفتر همکاری فناوری ریاستجمهوری معرفی شدم. آنجا مطرح شد که یکی از مهمترین مسائل در کشور ما بحث تصمیمسازی است اما در سه حوزه تشخیص، تصمیم و اقدام دچار ضعف هستیم بنابراین شما باید وارد این فضاها شوید؛ وقتی گفتیم که ما آدمهای تکنولوژیست هستیم و این ادبیات را نمیفهمیم آنها گفتند که باید یاد بگیرید. به دنبال این درخواست یک مجموعه تأسیس به نام بنیاد توسعه فردا کردیم و من تا سال ۸۵ مدیرعامل و عضو هیئت رئیسهاش بودم.
فعالیت در شرکت فناپ را از چه زمانی شروع کردید؟
اول شهریور ۸۵ به فناپ آمدم.
فناپ در آن موقع چه اندازهای داشت؟
فناپ در دیماه ۸۴ تأسیس شد و من ۸ ماه پس از تأسیس به این شرکت پیوستم. فناپ، آن زمان مجموعهای بود که شاید ۲۰ نفر در آن کار میکردند اما امروز گروه شرکتهای فناپ ۱۷۰۰ کارمند دارد. آن هنگام مدیرعامل وقت قصد داشت که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود. در شروع کار من بهعنوان مشاور وارد شدم و پس از یکسال در سمت قائممقام مدیرعامل مشغول به کار شدم و بعد هم برایم حکم مدیرعاملی صادر شد.
چقدر از تجربههای قبلی خودتان را که از طریق دانشگاه یا بنیاد فردا یا همان شرکت تعطیل شده کسب کرده بودید در فناپ استفاده کردید؟
یکی از مهمترین مسائل فناپ این بود که قائل به برنامه تجاری خودش نبود. اگر میخواست در این برنامه تجاری مشابه شرکتهای IT در کنار بانکها حرکت کند به شرکتی تبدیل میشد که کارش محدود به خرید، تعمیر و نگهداری بود یا در نهایت ابتکار، شرکتی بود که نرمافزار بانکی هم نوشته است.
اگر به فناپ از منظر پاسارگادی نگاه کنید بهنوعی آینه بخشی از آرزوها و ارادههای دکتر قاسمی بود. دکتر قاسمی از روز اول فناپ که البته آن زمان من آنجا نبودم، همیشه میگفتند فناپ باید شرکت شماره یک در حوزه IT کشور باشد و جهانی فکر کند. ایشان معتقد بودند این شرکت نباید اصلاً محدود و منحصر به تجارتهایی باشد که بانک در اختیار شرکت میگذارد. یک بحث دیگر در شرکت فناپ به متخصصان یا آدمهایی برمیگردد که در این شرکت گردهم جمع شدهاند.
اکنون رابطه بانک پاسارگاد و فناپ چطور تعریف میشود؟
این بانک، سهامدار عمده ما است.
پس مأموریت اصلی این بوده که شرکتی شروع به فعالیت کند که هم در بحث تکنولوژی در کنار بانک بایستند و هم براساس آنچه در ذهن مدیران ارشد است در بازار آیتی رشد و فعالیت کنند؟
دقیقاً. نگاه این بوده که یکی از پنج هلدینگ پاسارگاد باشد.
پس این فرصت ویژهای را در اختیار فناپ گذاشت. چنین فرصتی برای خیلی از شرکتهای دیگر فراهم نمیشود که از ابتدا یک سرمایهگذار بزرگ در کنارشان باشد.
من میگویم سرمایهگذار فهمیده، نمیگویم سرمایهگذار بزرگ. ما شرکتهای زیادی در ایران داریم که یک سرمایهگذار بزرگ در کنارشان هست. اتفاقاً همین شرکتها با سرمایهگذاران بزرگشان جزو شرکتهایی هستند که نقطه اثرگذاریشان به نسبت قیاس آنها جزو کمترینهاست؛ بنابراین سرمایهگذار