افتانا بخشهایی از گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی را درباره پیشرفتها و چالشهای سایبری ایران منتشر کرده است که در اینجا بخش ششم آن را میخوانید.
افتانا بخشهایی از گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی را درباره پیشرفتها و چالشهای سایبری ایران منتشر کرده است که در اینجا بخش ششم آن را میخوانید.
به گزارش افتانا، ایران برای اولین بار در سال ۱۳۸۹ یعنی زمانی که وبسایت یک گروه حقوق بشری داخلی را در واکنش به استفاده مخالفان از رسانههای اجتماعی در جریان ناآرامیهای سال ۱۳۸۸ از دسترس خارج کرد به استفاده از توانمندیهای سایبری تهاجمی اذعان نمود. بهاحتمالزیاد از آن زمان به بعد مخالفان داخلی یکی از اهداف اصلی توانمندیهای سایبری تهاجمی ایران هستند. پس از افشای حمله استاکسنت به سانتریفیوژهای هستهای ایران در سال ۱۳۸۹ ایران برای اولین بار از توانمندیهای سایبری تهاجمی خود علیه اهداف خارجی استفاده کرد. بهعنوانمثال ایران مجموعهای از حملات ابتدایی از نوع منع سرویس (DoS) علیه بانکهای ایالاتمتحده در سال ۱۳۹۱ انجام داد. در نیمه دوم سال ۱۳۹۱ نیز ایران به شرکت سعودی آرامکو حمله کرد که عملیاتی جسورانهتر بود، زیرا در این حمله با استفاده از ویروس پاککننده شامون (Shamoon) موفق به غیرفعال کردن سیصدهزار رایانه شد.
اگرچه در ایران از عملیاتهای سایبری مخل و مخرب بهصورت محدود استفاده میشود اما این عملیاتها یکی از اصلیترین ارکان اعمال قدرت حاکمیت آن به شمار میروند. اجرای عملیات اطلاعاتی در بسترهای رسانههای اجتماعی غربی روش جدیدی است که ایران تقریباً از سال ۱۳۹۷ به آن روی آورده است. گفته میشود ایران در سال ۱۳۹۹ حمله سایبری ناموفقی به زیرساختهای مهم رژیم صهیونیستی از قبیل آب و فاضلاب کرده است. علاوه بر این موارد ایران حملات دیگری نیز علیه بیش از ۸۰ شرکت رژیم صهیونیستی انجام داده است که گمان میرود بهمنظور انتقام ترور شهید فخری زاده در آبان توسط رژیم صهیونیستی بوده است. نفوذ به سیستمهای بزرگترین پیمانکار دفاعی رژیم صهیونیستی و افشای اطلاعات آن را میتوان ازجمله اهداف ایران در این حملات برشمرد. درحالیکه ایران همچنان به عملیات سایبری در کشورهای دیگر مانند حمله به شبکههای تجاری ایالاتمتحده ادامه میدهد به نظر میرسد اکثر این عملیاتها باهدف سرقت داده انجام میشوند. بااینوجود، نقض شبکه یک سد کوچک در نزدیکی نیویورک در سال ۲۰۱۳ یک استثنای جالب در این مورد بوده است و ازاینرو ممکن است تلاشی برای پیشبینی قابلیت سایبری در زیرساختهای مهم ملی در ایالاتمتحده باشد؛ اما از طرف دیگر این موضوع نشانگر محدودیتهای دسترسی اطلاعات سایبری ایران نیز هست زیرا این سد در مقایسه با برخی از ساختارهای عظیم برقآبی ایالاتمتحده بسیار کوچک است.
درمجموع ایران عملیاتهای سایبری تهاجمی خود را با انگیزههای مختلف انجام میدهد. تجربیات فزاینده این کشور در زمینه عملیاتهای سایبری تهاجمی نشاندهنده سطح بالایی از بلوغ عملیاتی آن و همچنین علاقه به استفاده از عملیات سایبری بهعنوان ابزاری مفید برای تحکیم اقتدار ملی است. جالبتر از همه اینکه توانمندیهای سایبری به ایران این امکان را دادهاند که سطح دسترسی و نفوذ خود را در ایالاتمتحده افزایش دهد و این مزیتی است که با توانمندیهای متعارف امکانپذیر نیست. بااینحال عملیاتهای سایبری ایران فاقد پیچیدگیهای فنی لازم است و نشانههای کمی از روشها یا اقدامات بومی نوآورانه در آنها دیده میشود بهطوریکه شرکتهای غربی بهراحتی قادر به شناسایی و ردیابی آنها هستند. این امر تا حدی به دلیل این است که طراحی و اجرای بسیاری از این حملات به مؤسسات تحقیقاتی دانشگاهها واگذار میشود. درمجموع تواناییهای سایبری ایران از نظر کیفیت و مقیاس، بسیار کمتر از کشورهای غربی است. اگرچه تهران در حملات سایبری تهاجمی علیه عربستان سعودی و برخی از گروههای ضد دولتی در سوریه موفق عمل کرده است ولی به نظر میرسد که در سطح منطقه، رژیم صهیونیستی دارای قابلیتهای سایبری قویتری است.