هیچکدام از تشکلهای مردمنهاد و از جمله نظام صنفی رایانهای کشور نتوانستند در یک اتحاد یا جنگ استراتژیک بر دیگران غلبه کنند و هیچکدام از تشکلها نتوانستد آن سی مرغ را در کنار یکدیگر به سیمرغ تبدیل کنند.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، با مهندس محمد گرکانی نژاد، مدیر مرکز توسعه تجارت الکترونیک که در سه ماهه حضور در سازمان نظام صنفی رایانهای کشور به عنوان دبیرکل تلاش کرده بود تا به موضوعات حوزه کاری خود، نگاهی بلند مدت و برنامه محور داشته باشد، در مورد چرایی رشد نیافتگی سازمان نظام صنفی رایانهای گفتگویی صورت گرفت که در ذیل میخوانید.
سهماههای که شما مدیریت را بر عهده داشتید واقعا دوران موثری بود و همراه با اقدامات جدی و اساسی که البته نیمهتمام ماند.
کار گروهی در هر حوزهای، امری ضروری است. در واقع تمامی گروههای تجاری جهان پس از رسیدن به بلوغ اولیه و پایداری نسبی، احساس نیاز به یک تشکل پیدا میکنند؛ چراکه اساسا برای نظاممند کردن هر حوزهای نیاز به ایجاد یک تشکل است. ما نیز در جایی احساس کردیم که نیاز است تشکلهای بخش خصوصی به عنوان نماینده در صحنه حضور پیدا کنند.
پس چرا علیرغم تمام این دغدغهها نظام صنفی رایانهای نتوانست جایگاه واقعی خود را پیدا کند؟
من در این جا پرسشی مطرح میکنم. آیا در کشور ما سازمانهای مردمنهاد موفق بودهاند؟ و اساسا معیار موفقیت چیست؟ در این زمینه میتوان سازمان نظام صنفی را با سازمانهای مردمنهاد در سه حوزه تجارت، پزشکی و ساختمان مقایسه کرد. معیارهای متفاوتی را نیز میتوان در نظر گرفت. بهطور مثال اثرگذاری سیاسی، صنفی، قیمتگذاری و تعرفهبندی میتوانند به عنوان معیار مدنظر قرار بگیرند. این تعرفه به عنوان کفِ اندازهگیری در همه صنوف رعایت میشود.
تشکل ما در حوزه سیاسی شاید به میزان سایر صنوف تاثیرگذار نبوده اما به هر طریق تلاش خود را کرده است. در واقع نظام صنفی ما این توانایی را داشته که بر اساس مجموعهای از ارتباطات در یکی از رخدادهای خود یک مدیر تراز اول اجرایی را روی کار بیاورد.
برای جمعبندی این بخش میشود گفت که سایر سازمانهای مردمنهاد به غیر از سازمان نظام صنفی، در بعد مردمنهاد بودنشان آنقدرها هم موفق نبودهاند. هرچند هرجایی که توانستند بر اساس رابطه، اتفاق و یا هر چیز دیگر یک امتیاز حاکمیتی بگیرند، قویتر عمل کردهاند؛ البته مساله امتیازگیری امری است که هنوز در بخش آی تی به درستی صورت نپذیرفته است.
اساسا در تمامی صنوف، صرف فارغالتحصیل شدن از دانشگاه نمیتواند عاملی برای فعالیت باشد؛ یعنی یک فارغالتحصیل حقوق ابتدا باید پروانه وکالت خود را از کانون وکلا دریافت کند و پسازآن به عنوان یک وکیل مشغول به کار شود.
به عقیده من سایر سازمانهای نظام صنفی از جمله سازمان نظام پزشکی و ... آنقدر موفق عمل نکردهاند که بتوانند معیار مناسبی برای مقایسه باشند. در واقع این امتیاز حاکمیتی اعطا شده به آنها بوده که زمینه را برای موفقیت آنها فراهم کرده است. اما نکته اینجاست که به هر طریق دولت ناچار است به این سازمانها توجه داشته باشد.
به عقیده من، عدم ساماندهی در زمینه برقراری رابطه با حاکمیت دلیل این مشکل بوده است که البته این امر در مورد تمامی صنوف صدق میکند و فقط مختص سازمان نظام صنفی نیست. به نظر من ابتدا باید وضع موجود را به درستی تحلیل کنیم و داشتهها و پتانسیلهای بالقوه خود را مدنظر قرار دهیم. متاسفانه گاهی در زمینه داشتهها و دستآوردهایمان مورد توجه قرار نمیگیرد. به عنوان مثال اگر دخالت یا به عبارت دیگر استفاده