تجارت الکترونیک به یک زیرساخت توسعهیافته، یکپارچه و مطمئن نیاز دارد که در فضای الکترونیک قابل استفاده باشد. اگرچه پیشرفتهای خوبی در چند سال گذشته در این رابطه بوده است اما هنوز ما با پیشرفتهای جهانی در ارتباطات مالی فاصله بسیاری داریم
منبع : روزنامه بهار
پدرام سلطانی نایبرییس اتاق بازرگانی ایران جزو معدود بازرگانان ایرانی است که نه تنها تسلط کافی بر مباحث استفاده از فناوری اطلاعات در تجارت را دارد، بلکه خود پیگیر تصویب قوانین سهولت تجارت الکترونیک در ایران است.
به گزارش افتانا(پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، در زمینه اجرای طرح شبنم هم قبل و بعد از اجرای آن به دلیل خلأهای موجود در این طرح از مخالفان این طرح بود. با وی در این دو زمینه به گفتوگو نشستهایم.
به نظر شما چرا زیرساختهای تجارت الکترونیکی در کشور توسعه پیدا نمیکند؟ تجارت الکترونیک به یک زیرساخت توسعهیافته، یکپارچه و مطمئن نیاز دارد که در فضای الکترونیک قابل استفاده باشد. اگرچه پیشرفتهای خوبی در چند سال گذشته در این رابطه بوده است اما هنوز ما با پیشرفتهای جهانی در ارتباطات مالی فاصله بسیاری داریم و البته بحث تحریمها هم به این موضوع دامن زده است چراکه ارتباط ما با شبکه مالی جهانی و فضای الکترونیک قطع است و مثلا از سیستمهایی مثل کارتهای اعتباری بینالمللی یا مسترکارت و امثالهم ما نمیتوانیم استفاده کنیم و به همین دلیل هم این تراکنشهای مالی الکترونیکی در فضای مجازی ما محدود به کشور خودمان و کارتهای محلی خودمان میشود.
موضوع بعدی ارتباط با اینترنت است و ما هنوز با وجود رشد خوبی که داشتهایم ضریب نفوذمان در اینترنت پایین است و با کشورهای همترازمان فاصله داریم و هم اینکه کیفیت و سرعت و پهنای باند مربوطه متاسفانه در مقایسه با آنها خیلی پایین است.
به نظر شما سرعت اینترنت و بحث فیلترینگ هم علاوه بر تحریمها بر این عامل موثر بوده است؟ بله قطعا. کیفیت تجارت الکترونیکی ما، هم از حیث قطع و وصلشدن و هم از حیث انجام کارهایی که نیاز به سرعت دارد و همچنین فیلترینگی که بر اینترنت اعمال میشود، مورد چالش است؛ در عین حال بسیاری از سایتهای مربوطه بسته شده و در این امر تنها به فیلترکردن حوزههای سیاسی و مذهبی و اخلاقی و اینجور موارد بسنده نشده است و بسیاری از موارد درست یا نادرست نیز فیلتر شده و کار را مشکل کرده است و خوب میدانید که خود فیلترینگ هم سرعت کار را پایین میآورد؛
این بحث زیرساختی ما در این قضیه است. البته ارتباط بین اجزای زیرساخت و ارتباط یکپارچه و جاافتادهای بین پشتیبانان زیرساخت در حوزه مالی و بانکی و هم ارائهدهندگان خدمات اینترنتی و بهعبارتی سازمانهای رگولاتور و خود دولت که مالک زیرساخت است تا حدی که در قانون مشخص شده است باید شکل منسجمتری به خود بگیرد.
به نظر میرسد علاوه بر این موارد هنوز فرهنگ استفاده از اینترنت هم بین تجار ما جا نیفتاده است، دلیل این را در چه میبینید؟ نخست اینکه هزینه اینترنت در کشور ما در مقایسه با کشورهای دیگر نسبتا بالاست. هزینه نسبی یعنی اینکه فرد چه هزینهای را باید با توجه به درآمدش پرداخت کند. یعنی اگر ما درآمد خودمان را تبدیل به دلار و با آمریکا مقایسه کنیم این غلطانداز است.
باید ببینیم درآمد سرانه ما چقدر و هزینه اینترنت ما چقدر است. این هزینه بالا و موارد دیگر باعث میشود که هزینه اینترنت گسترش لازم را پیدا نکند.
نکته دیگر اینکه ضریب نفوذ رایانه در کشور ما پایین است که این یک موضوع توسعهای و فرهنگی است که باید گسترش یابد و اگر این دو افزایش یابد، دسترسی افراد به اینترنت هم افزایش خواهد یافت و به حوزههایی مثل تجارت الکترونیکی راه مییابد. موضوع بعدی نبود دانش اینترنت در میان شهروندان ماست که آن هم بهصورت نسبی است که در این زمینه به کارهای آموزشی نیازمندیم.
در ایران سایتهایی برای فروش کالا راهاندازی شدهاند ولی هنوز نتوانستهاند بین مردم نسبت به کشورهای توسعهیافته طرفدار پیدا کنند، به نظر شما دلیل این امر چیست؟ دلیلش این است که هنوز همه خدماتی که در دنیا بهصورت متداول و متعارف انجام میشود در کشور ما در فضای حقیقی به شیوه ارزانتری در حال انجام است.
در حال حاضر رقابتی میان دو کالای جایگزین در کشور ما هست؛ یکی فروش کالا به صورت مجازی و دیگری فروش به صورت حقیقی که کماکان نسبت به فضای مجازی به خاطر برخی خصیصهها از جمله سهولت و قیمت و مسائل فرهنگی در حال رقابت است.
البته علت دیگرش این است که دولت هنوز به سمت الکترونیکیشدن در حد لازم حرکت نکرده است که شهروندان مجبور شوند به کارهای تجارت الکترونیک بپردازند. البته بعضی جاها کارهای خوبی انجام شده است. ولی این در مقایسه با دنیا باید محک زده شود که اگر حرکت دولت به سمت خدمات الکترونیک افزایش پیدا کند و در یک برنامه زمانبندیشده خدمات در فضای حقیقی بهتدریج متوقف شود، طبعا این مسئله شهروند را به سمت رایانه و اینترنت سوق میدهد.
البته برای دریافت خدمات در فضای مجازی باید هزینههایی را متقبل شد که الان که فقط قبضهای آب و برق پرداخت میشود اما شهروند باید یاد بگیرد که مثلا کتابش را هم در این فضا خریداری کند.
در مورد محتوای سایتها هم به نظر میرسد خیلی از علم روز دنیا به دور هستیم، اینگونه نیست؟ بله، وجه بعدی که در این ارتباط وجود دارد بحث فاصله محتوای سایتهای ما با دنیا است. ما در زمینه ایجاد محتوا به نسبت با دنیا خیلی عقب هستیم و بخشی از این تولید محتوا به ایجاد محتوا برای انجام تجارت الکترونیک برمیگردد.
یعنی تجارت الکترونیک را باید اصولا تجار الکترونیک ما در فضای مجازی افزایش و توسعه دهند و البته خود این مطلب هم به دانش نیاز دارد و طبعا اگر گزینهها افزایش پیدا کند که این امر هم جاذبه برای کاربر ایجاد میکند و هم باعث میشود کاربر برای خرید و تامین نیازهایش از فضای مجازی بهره ببرد، چراکه این رقابت باعث میشود قیمتها در فضای مجازی کاهش پیدا کند و عموما این کاهش معمولا پایینتر از فضای حقیقی است و زمانی که سایتهای تجارت الکترونیکی را در کشورهای دیگر میبینیم و میرویم قیمت همان کالای مشابه را در مغازهها نگاه میکنیم، میبینیم که عموما کالا در سایت ارزانتر است و شاید بتوانم بگویم مهمترین انگیزه خریداران آنلاین قیمت است وگرنه خرید و بیرونرفتن طبیعتا یک جذابیتهایی دارد که افراد زمانی که میروند خرید، احساس میکنند دریافت دیگری از این خرید دارند و صرفا این نیست که بروند یک جفت کفش بخرند و خرید خودش جزو مکملی است از اقدامات، که خودش انگیزه برای خرید حقیقی است. پس اولویت خرید در فضای مجازی قیمت است و اگر توسعه پیدا نکند و قیمت تفاوت معناداری با فضای حقیقی نداشته باشد این اتفاق نخواهد افتاد.
از بحث تجارت الکترونیک که دور شویم بحثهای داغ این روزهای واردات محصولات فناوری اطلاعات برچسبهای شبنم است، به نظر شما این طرح راهکار خوبی برای جلوگیری از قاچاق کالا بوده است؟ من درباره طرح شبنم یکی، دو تا بحث مبسوطی کردهام. اصل قضیه این است که اگر ما علت را درمان کنیم لازم نیست برای معلول چارهجویی کنیم. اگر این اتفاق معلول سیاستگذاریهای نادرست است، اگر آنها را اصلاح کنیم طبعا قاچاق در کشور ما مانند دیگر کشورهای جهان کاهش خواهد داشت.
در همه دنیا قاچاق وجود دارد ولی در حدی با ابزارهای تجاری و اقتصادی در درجه اول و بعد از آن ابزارهای قانونی و اجتماعی به حدی رسیده است که لازم نیست برنامههای کلان، متفاوت و ابداعاتی را برای این کار در نظر بگیریم. به نظر من، ما داریم به بیراهه میزنیم و چیزی را که باید با ابزار تجاری و اقتصادی کنترل کنیم - البته این را بگویم که با بالارفتن قیمت ارز و دریافتهای تعرفه ورودی که میدانید تعرفهها را از یک به ۹حذف کردهاند که این اتفاق افتاد عملا خیلی از قاچاقها غیرقابل توجیه شده است - نیازی به دیگر راهها نیست و الان بیشتر مشکل ما در قاچاق خروجی و کالاهای یارانهای است.
در قاچاق کالاهای ورودی، بیشتر کالاها ممنوع است که موضوعیت پیدا میکند یا کالاهایی که هنوز همه تعرفه بالایی دارند مانند سیگار یا کالاهایی کاملا ساختهشده. این بحث خودش بسیار مفصل است و من فکر میکنم شبنم میتوانست اجرا نشود.
یعنی به نظر شما این طرح ناکام بوده یا شکست خورده است؟ گرچه در حال حاضر به راحتی میتوان این برچسبها را از بازار تهیه کرد. همانطور که گفتم این موضوع بحث مفصلی را میطلبد. از طرفی میخواهیم چند تا طرح برای نظام توزیع و خردهفروشیمان در کشور به سمت بهعبارتی شناسنامهدارکردن و استانداردکردن و ساماندهی آنها اجرا کنیم. از یک طرف ایرانکد را داریم و از طرف دیگر شبنم آمده و بهعنوان طرح دیگری در کنار ایرانکد قرار گرفته است.
در حوزه استاندارد یک بحثهایی دارد دنبال میشود و بهنظر میرسد هرکدام از اینها یک اهدافی دارند و فقط یک سامانه شناسایی و ردیابی کالاها میتواند موثر واقع شود زیرا هزینه کمتری برای کشور دارد. بنابراین این دو دلیل بهنظر من دلایلی است که طرح شبنم نمیتواند توفیقی که از قبل پیشبینی شده است، داشته باشد و البته دلیل دیگر ضعف ما در اجراکردن یک ایده است.
یعنی اجرای یک کار از مرحله ایده تا اجرا؛ اینکه ما ابتدا باید اطلاعرسانی کنیم و بعد آموزش دهیم و بعد طبعا آن مورد را بهتناسب وضعیت کشور زمانبندی و اولویتبندی کنیم و بعد بازخوردها را بگیریم و براساس بازخوردها اصلاح کنیم. در طرح شبنم در این موارد ضعف وجود داشته است و یکی از این ضعفها هم که شما گفتید این است که این برچسبها را میشود خریداری و اصل صورتمسئله را پاک کرد که برای چه کاری است و با پرداخت آن مبلغ میتوان اصل آن برچسب را خریداری کرد و به محصول زد که همان بشود و اگر سابق بر این باید برای کالا مستندات و مدارک دیگری ارائه میکردند الان با یک طرح شبنم میتوانند این مراحل را طی کنند. اینها شکافهایی است که باید اجرا شود.