شنبه ۸ دی ۱۴۰۳ , 28 Dec 2024
جالب است ۰
گفت و گو با مهندس حامد قنادپور

تشکیل دوباره شورای راهبری را به فال نیک می گیریم

قسمت دوم و پایانی
شورای راهبردی یا راهبری توسعه بانکداری الکترونیک ایران پس از دو سال وقفه چندی پیش دوباره با حضور مدیران عامل بانک‌ها تشکیل شد.
منبع : راه پرداخت
شورای راهبردی یا راهبری توسعه بانکداری الکترونیک ایران پس از دو سال وقفه چندی پیش دوباره با حضور مدیران عامل بانک‌ها تشکیل شد. تشکیل این شورا و توجه به بانکداری الکترونیک پدیده خیری است که باید آن را به فال نیک گرفت. اما مطمئنا در این مسیر باید پای صحبت کارشناسان و مدیران نشست و از نظرات آنهای برای بهبود عملکرد این شورا استفاده کرد.

به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، به همین بهانه به سراغ مهندس سید حامد قنادپور یکی از کارشناسان حوزه بانکداری الکترونیک رفتیم و با او درباره اهداف، ارکان، مزایا و فعالیت‌های این شورا و تاثیرش بر توسعه بانکداری الکترونیک کشور گفت و گو کردیم. متن کامل این مصاحبه را در ادامه مشاهده می‌کنید.

ضعف کار کارشناسی در حوزه بانکداری الکترونیک 

شاید ایراد نباشد اما هنوزم که هنوز است در این جلسه اخیر شورای راهبری که تشکیل شد آمده‌اند بحث تعریف کوربنکینگ را گذاشته‌اند وسط. یعنی بعد از این همه مدت، بعد از دو سال و نیم که این شورا تشکیل نشده، تازه آمده‌اند سر بحث کوربنکینگ چیست. فکر کنم که دیگر باید از بحث کوربنکینگ چیست رد شویم.

بله، در سال هشتاد و شش، هشتاد و هفت هم که نگاه می‌کنیم آن زمان هم در کارگروه های بانکداری الکترونیک بحث کوربنکینگ را داشتیم. 

یعنی تعریفش، تعیین استانداردها، …


بله، این زمانش آن موقع بوده است که ای کاش همان موقع تعیین تکلیف می‌شد. به هرحال همه مباحث باید یکبار مطرح شوند و تکلیف آنها روشن شود. بحث کوربنکینگ هم که به هرحال باز شده یکبار برای همیشه از نظر تعریف مشخص شود. . اما موضوع اصلی همان است که گفتم، الان دیگر پارادایم‌ها عوض شده‌اند. الان دیگر شاخص‌ها باید از ابزار و تجهیزات به عملیات و عملکرد برسند.

شورای جدید که جلسه اول آن برگزار شد به نظر نمی‌آمد در این پارادایم‌ها باشد. اگر این دو سال وقفه را بگذاریم کنار انگار این جلسه جدیدشان ادامه همان جلسه آخر دو سال پیش‌شان است.

نفس تشکیلش خوب و ارزنده است. اما اینکه این شورا چگونه قرار است ادامه پیدا کند مهم‌تر است. الان نباید آن را به سمت یک کار تشکیلاتی هدف ببریم. باید برای آن هدف تعیین کنیم و مشخص باشد که اینجا دنبال چه هستیم و بر مبنی همان هدف ترکیب را بچینیم، برنامه‌ها را بچینیم و برایش ساختار درآوریم. این خیلی نکته مهمی است. من خودم در این جلسه حضور نداشتم ولی در خبرها دیدم مدیران عامل بانک‌ها بودند، مدیران IT بانک‌ها بودند و قرار بوده مدیران عامل شرکت‌های فعال هم باشند. 



بله، اگر این یک جلسه اولیه است و بخواهند با هم توافق کنند که می‌خواهند این کار را بکنند ارزش دارد. ولی نکته مهم این است که بیایند و برایش ساختار در بیاورند و برای هدف اصلی‌اش کار کارشناسی اتفاق بیفتد. ما الان در کار کارشناسی در حوزه تعیین استراتژی‌های بانکداری الکترونیکی ضعف داریم. واقعا ضعف داریم.

یک طرحی می‌آید مطرح می‌شود، همه می‌آییم بررسی می‌کنیم ببینیم آن طرح خوب است یا نه. ولی هیچ‌کس نگاه نمی‌کند ببیند اصلا این طرح در راستای اهداف کلانی هست که می‌خواهیم به آن برسیم یا نه. اصلا برنامه هدف من مشخص بوده یا نه. اگر این اتفاق بیافتد که این هدف مشخص باشد و راهی که قرار است به آن برسند هم مشخص باشد، ما می‌توانیم بگوییم این کار خوبی است که دارد انجام می‌شود. باز تاکید می‌کنم نفس تشکیل این شورا خوب است. از یک جهت هم در حال حاضر تمام تصمیمات در حوزه نظام‌های پرداخت در بانک مرکزی گرفته می‌شود. 

شاید مشاورینی هم دارند، ولی از مصاحبه‌ها و بحث‌هایی که در جلسات شرکت‌های پرداخت و بانک‌ها می‌شود این‌طور به نظر می‌رسد که فعالان خیلی در جریان طرح‌های بانک مرکزی نیستند. شاید مشاورینی وجود دارد و از آنها مشورت گرفته می شود ولی قاطبه افراد در این حوزه معتقدند که در تصمیم سازی‌های بانک مرکزی عوامل اجرایی نظیر بانک‌ها و شرکت‌ها ‌خیلی درگیر نیستند. ولی اگر در استراتژی‌ها نظرات کارشناسی در یک چهارچوب و مکانیسمی جمع آوری بشود و این نظرات کارشناسی بانک‌ها به سمتی برود و بعد بیایند بر مبنای آن تصمیم‌گیری کنند، آن موقع تصمیم‌هایی گرفته خواهد شد که قابلیت اجرای بهتری دارد.

کار، کار دستوری نیست

*چه تضمینی وجود دارد که بانک مرکزی به این نظرات کارشناسان که در شورای راهبری جمع می‌شود توجه بشود؟

طبیعی است که اگر توجه نکنند طرح‌ها قابلیت اجرا نخواهد داشت و حتما بانک مرکزی نمی‌خواهد طرح و برنامه‌ای بدهد که قابلیت اجرا نداشته باشد. اشخاص حتی اگر اعتبار شخصی‌شان برای‌شان مهم نباشد، اما اعتبار سازمانی‌شان برای‌شان مهم است. مگر می‌شود بانک مرکزی یک حرفی بزند و نخواهد اجرا نشود؟

مثلا شاپرک. شاپرک فلسفه‌اش فلسفه خوبی است اما در مدل کسب و کارش خیلی‌ها از روز اول به آن ایراد می‌گرفتند که این مشکل دارد و باید تعریق بشود. ولی بانک مرکزی توجهی نکرد.

همین است که تا حالا اجرا نشده است. ببینید وقتی ضرب‌العجل‌های بانک مرکزی اجرا نمی‌شود، یعنی یا طرح مشکل دارد، یا هماهنگی‌ها صورت نگرفته است، خلاصه یک جای کار می‌لنگد. این که نمی‌شود ما بگوییم تا آخر امسال انجام می‌دهم، بعد دو ماه تمدیدش کنیم، بعد باز دو ماه را دو ماه دیگر تمدید کنیم.

خب این به خاطر این است که نهاد ناظری وجود ندارد. یعنی هیچ نهادی از بانک مرکزی حساب پس نمی‌کشد. می‌خواهم بگویم یعنی بانک مرکزی راحت قضیه را دور می‌زند. یعنی حتی اگر کارشناسان هم جمع بشوند و در شورای راهبری طرح و ایده‌ای بدهند و بنا باشد که بانک مرکزی این را ابلاغ بکند کماکان بانک مرکزی باز ممکن است همکاری نکند.

من از جهات سیاسی، کاری با این قضیه ندارم. آن را نمایندگان مجلس باید بروند دنبالش. ولی من از زاویه کارشناسی و مجریان این برنامه نگاه می‌کنم. وقتی از زاویه مجریان آن، کسی که قرار است آن را اجرا کند، حالا چه بانک‌ها باشند، چه شرکت‌های پرداخت باشند یا سایر ذینفعان، وقتی برنامه‌ای باشد که اتفاق نظر بر روی آن وجود نداشته باشد اجرایش مسلما با چالش روبه‌رو می‌شود. ما باید بپذیریم که یک‌سری بحث‌ها، بحث دستوری نیستند. در حوزه فناوری نمی‌شود کار دستوری کرد. این را باید پذیرفت.

بله، این را باید پذیرفت که با بشود و بگردد دیگر کار نمی‌شود انجام داد. ولی من سوالم این است که بانک مرکزی اگر قبول نکند و طرح‌هایش هم اشتباه باشد و ضرر و زیان هم بزند به همه وکسی هم نیاید بانک مرکزی را تنبیه بکند، یعنی شاخصی برای تنبیهش نداشته باشیم، خب باز همان آش است و همان کاسه. با داشتن برنامه و شاخص فقط ما می‌دانیم که بانک مرکزی ضعیف عمل کرده است.

این درست است. این یک واقعیتی است و نمی‌شود آن را کتمان کرد، ولی بالاخره افراد وظایفی دارند و باید در قبال وظایفشان به افکار عمومی و به وجدان خودشان پاسخگو باشند.

پس یعنی امیدوار باشیم که بانک مرکزی …

بله، باید امیدوار باشیم که همه به این سمت بروند. ولی توصیه آن بخشی که باید رویش تاکید بشود این است که از نظرات مجریان برنامه‌ها در تصمیم گیری‌ها باید استفاده بشود.

البته من کماکان نظرم این است که اجرا باید از نظارت جدا باشد. همه طرح‌های موفق، نه فقط در حوزه اقتصاد، در تمام حوزه‌ها، طرح‌هایی هستند که نظرات مجریان در آنها شنیده شده است. البته بانک مرکزی هم این را متوجه شده. چرا که می‌آید بانک‌ها را در طرح شاپرک سهامدار می‌کند و آنها را هم درگیر می‌کند. اما این را در حوزه برنامه ریزی هم باید داشته باشد.

ببینید ما در یک کشور در حال توسعه هستیم ما باید برنامه داشته باشیم. اگر برنامه درستی باشد و همه در جهت آن تلاش کنند به نفع همه شهروندان خواهد بود. بالاخره همه یک شخصیت حقیقی دارند یک شخصیت حقوقی. شخصیت حقیقی من یک شهروند جامعه است. شخصیت حقوقی من هر کاری بکند بر رفاه من، فرزندان من، جامعه و نسل‌های آینده تاثیر خواهد گذاشت. من به شدت توصیه می‌کنم در بحث کارگروه‌ها، کارگروه‌ها حتما تشکیل بشوند و حتما کار کارشناسی در آنها انجام بشود. من مستندات سال ۸۶ را می‌دیدم برایم جذاب بود که واقعاً کار کارشناسی اتفاق افتاده بود. آمده بودند بررسی کرده بودند، کشورهای هدف در نظر گرفته بودند …

این‌ها از طرح‌های تکفا درآمده بود؟

نه، فکر می‌کنم مربوط به خود وزارت اقتصاد بود. در طرح‌های تکفا هم همین اتفاق افتاده بود. به هر حال بررسی کرده بودند. چند کشور را برسی کرده بودند، روند را دیده بودند. ما یکی از چیزهایی که نمی‌بینیم روند فناوری است. من به نظرم در هیچ کدام از حوزه‌ها، نظارت، اجرا و تصمیم گیری، روندها را نمی‌بینیم. روندها باید دیده شوند که بتوانیم بر مبنای آنها تصمیم بگیریم. 



راجع به ترکیب این شورا صحبت کنیم. این ترکیب که شما گفتید مدیران عامل بانک‌ها هستند، از بیمه‌ها، از وزارت ارتباطات، از وزارت اقتصاد هستند و در سطح ارشد است. این اگر بخواهد به همین شکل ادامه پیدا بکند یعنی در سطح عالی سازمان‌ها، مفید خواهد بود یا نه؟

ببینید باز می‌گویم که ساختار باید در بیاید. ولی به نظرم مهمتر از آن ساختار کارشناسی قضیه است. باید در کمیته‌ها کارگروه‌های تخصصی وجود داشته باشد و کارشناسانی که نگاه مستقل دارند حضور پیدا کنند.

یعنی همان هفت هشت کارگروهی که تشکیل شده بود.

حالا یا آن کارگروها یا هر ساختار دیگری. من الان فکر می‌کنم صرف داشتن برنامه ضروری است اما اینکه حالا چه کارگروه‌هایی باشند قابل بحث است. ولی به هر حال حوزه های بانکداری الکترونیکی هم مشخص است ما در حوزه زیرساخت باید یک کارگروه داشته باشیم، در حوزه ابزارها، امنیت، فرهنگسازی و …

همین طور در حوزه فرهنگسازی

بله، به فرهنگ‌سازی به شدت نیاز داریم. مردم ما نشان داده‌اند که با کوچک‌ترین تحرکی که در حوزه الکترونیکی می‌افتد همراهی می‌کنند. ولی آموزش فرهنگ درست استفاده را باید داشته باشند.

باید آموزش داده شود. یعنی تا وقتی که به مردم آموزش داده نشده انتظاری نمی‌شود از آن‌ها داشت.

فرهنگ‌سازی باید اتفاق بیفتد و الان خیلی فضای خوبی است. الان نگاه قاطع به شهروندان این است که بیایند از ابزار الکترونیکی نه تنها در حوزه بانکداری بلکه در تمام حوزه‌ها استفاده بکنند. این طرح‌هایی که الان در حوزه الکترونیکی اجرا می‌شوند طرح‌های موفقی هستند.
 
الان مردم برای بحث هدفمندی یارانه‌ها، بحث ثبت نام کنکور و خیلی چیزهای دیگرشان به سایت‌های اینترنتی مراجعه می‌کنند. این نگاه، نگاهی است که مردم می‌پسندند. وظیفه ما است که این فرهنگ را درست منتقل کنیم. از اشتباهات در این حوزه هم به شدت باید جلوگیری بکنیم. اگر اتفاقی در حوزه‌ای برای بحث امنیتی می‌افتد نگاه درست باید داشته باشیم. یک جا باشد که مدیریت افکار عمومی را برنامه ریزی کند.

اتفاقا چند شب پیش هم در تلویزیون هم برنامه گذاشته بودند تحت عنوان تراکنش‌های مالی و بحث کردند که این ماجرای اخیر را یک‌سری گفته‌اند که اطلاعات مردم هک شده است و مردم را ترساندند. ولی هک نبوده است و در سطح مدیریت امنیت اطلاعات اشتباهاتی به وجود آمده است. نمی‌خواهیم بگوییم طبیعی است ولی این اتفاقات رخ می‌دهد و نباید مردم را بترسانیم.

بله، باید درست و شفاف برخورد کرد و اطلاعات را از کانال درست و به شکل درست ارائه کرد.

یا خبرنگاران را آموزش داد. خبرنگاران تلویزیونی ما از بانکداری الکترونیکی فقط در حد همان کارت و دستگاه خودپرداز.

همانطور که گفتم یکی از کارگروه‌ها باید در حوزه فرهنگ‌سازی و اطلاع رسانی فعالیت داشته باشد. همچنین در حوزه امنیت باید کارگروه داشته باشیم. ببینید موارد و محورهای توسعه بانکداری الکترونیکی مشخص است. مشکل ما آن نیست. مشکل ما این است که یک جمعی بیاید بنشیند فکر کنند، کار کنند. طبیعتا نمایندگان بانک‌ها باید در کارگروه‌ها باشند. حالا نه اینکه نمایندگان تمام بانک‌ها در تمام کارگروه‌ها باشند. باید باشند و فراتر از بانک خود به موضوعات توجه کنند. شرکت‌های فعال هم باید در کارگروه‌ها باشند.

درست است. الان شرکت‌ها در این کارگروه‌ها نیستند. حالا ممکن است آدم‌هایی باشند که در شرکت‌هایی هم فعالیت دارند اما به صورت سیستماتیک مثل بانک‌ها حضور ندارند.

من به نظرم این یک واقعیت است که ما هم محدودیت‌ها و هم رشدهایمان در حوزه بانکداری الکترونیک را در بخش عمده‌ای وامدار شرکت‌ها هستیم. هم جنبه منفی و هم جنبه مثبت را می‌گویم. پس شرکت‌ها طبیعتا یکی از محورهای تاثیرگذار در این حوزه هستند و نمی‌شود جلوی این تاثیر را گرفت. حرف من این است که تمام این نهادهای اجرایی باید پالایش بشوند و یک کارگروه هفت هشت نفره از دل این‌ها بکشیم بیرون که کار کارشناسی انجام بدهند. کارگروه هم که نمی‌شود پنجاه شصت نفره باشد و این کار کارشناسی در ساختار مورد بررسی قرار بگیرد. اگر لازم است در یک حوزه‌هایی نظرسنجی بشود. بفرستند برای سایر افرادی که حضور نداشتند، در آن کارگروه‌ها و آنها نظر بدهند. اتفاقی که در برخی از طرح‌های خوب افتاده است. جلسه می‌گذاشتند، نخبگان می‌آمدند، نظر می‌دادند. ولی در مجموع نهایتا یک جا باید سیاست‌گذاری نهایی را انجام بدهد. 

یعنی راهبری باید در یک جا انجام بشود ولی نظرات فعلان در حوزه چه در بانک‌ها و چه درشرکت‌ها، باید شنیده بشود.

بله و این نکته را هم بگویم که ما زمان را نباید از دست بدهیم. ما الان در حال حاضر شاخص‌های درستی برای توسعه بانکداری الکترونیک نداریم. ما نمی‌توانیم آخر سال ۹۱ بیاییم بگوییم خوشحالیم تعداد دستگاه‌های پایانه فروش‌مان زیاد شد یا ناراحت.

نیازمند متولی توسعه بانکداری الکترونیک هستیم

یعنی بهترین جایی که می‌تواند شاخص‌ها را در این پارادایم جدیدی که شما گفتید وضع بکند همین شورا است.

بله، این شورا یا هر نهاد دیگری که در تصمیم گیری ها مشارکت وجود داشته باشد، به هر حال نهادهای حاکمیتی باید، باید و باید استراتژی‌های توسعه بانکداری الکترونیکی را با همفکری و مشورت مشخص کنند. این اتفاق باید بیفتد. حالا این می‌خواهد در سطح هیئت وزیران اتفاق بیافتد، در سطح مجلس و مرکز پژوهش‌های مجلس، در سطح وزارت اقتصاد یا بانک مرکزی، برای ما خیلی مهم نیست کجا باشد ولی باید این اتفاق بیفتد. اما بالاخره اینطور باشد که یک جایی بگوید من متولی توسعه بانکداری الکترونیکی هستم.
 
یعنی توسعه بانکداری الکترونیکی متولی داشته باشد. الان بانکداری الکترونیکی تاثیرگذار است. داریم می‌بینیم که یک اتفاقی می‌افتد تمام مردم ایران درگیرش می‌شوند. همان‌طور که شما گفتید متوسط تعداد کارت‌ها برای هر ایرانی بیش از سه است. این یعنی همه مردم درگیر این حوزه هستند. پس هر اتفاقی در آن بیفتد همه درگیر می‌شوند. این موضوع دیگر بخشی نیست. یعنی دیگر فقط بانک نیست که بگوییم حوزه

بانکی کشور باید این کار را بکند. این حوزه، حوزه ملی است. هر اتفاقی در آن بیفتد برای همه می‌افتد.

درست است و بالاخره یک جایی باید باشد که این را راهبری بکند

بله باید یک متولی داشته باشد. در گام اول باید استراتژی‌ها را مشخص بکنند. نه اینکه ما بیاییم مجلدها را درست کنیم و بگذاریم در کمدهایمان. هر چند می‌گویم باید سعی کنیم فرهنگ شفاهی را به فرهنگ کتبی تبدیل کنیم ولی دنبال کاغذ و مدرک و سند و این حرف‌ها نیستم. در چند صفحه ما سعی کنیم کلا چندتا شاخص داشته باشیم. مثلا بگوییم تا پایان سال ۹۳ حوزه بانکداری الکترونیک این شرایط را دارد.

شاخص‌های توسعه بانکداری الکترونیک

حالا کمی در مورد این شاخص‌ها صحبت کنیم. یکی از مهمترین نکته‌هایی که گفتید این بود که دیگر پارادایم این شاخص‌ها تغییر کرده است و دیگر شاخص‌های قدیمی دوره‌اش گذشته است. مردم از آنها عبور کرده‌اند. باید با مردم و فناوری همراه شد. آن شاخص‌هایی که فکر می‌کنید باید در دستور کار قرار بگیرند و در این شورا کار کارشناسی بشود و برایش متر در بیاید چه چیزهایی هستند؟

بحث‌های خیلی خوبی در همایش بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت صورت گرفت. یک مقاله هم در این زمینه ارائه شده بود. شاخص های خوبی در آن پیشنهاد شده بود و یکی از بندهای قطعنامه پایانی‌اش هم این بود. بحث کارت اعتباری بود و ما در حوزه کارت اعتباری باید شاخص داشته باشیم و شاخص‌ها هم باید اصلاح شوند. 

شاید عدد ۳۰ درصد برای سال ۸۸ با توجه به زیرساخت‌های آن زمان عدد خیلی بالایی بوده است. چون ما آن موقع زیرساخت‌های این چنینی نداشتیم و مردم تازه داشتند با کد ملی آشنا می‌شدند. یعنی یکپارچه شدن اطلاعات تازه داشت انجام می‌شد. ولی الان در نقطه‌ای هستیم که تعداد کارت اعتباری فعال خودش یک شاخص است. برای اینکه تاثیر کارت‌های اعتباری فقط در حوزه بانکداری نیست. وجود کارت اعتباری در حوزه اقتصاد ایران تاثیر می‌گذارد. روی نقدینگی کشور تاثیر می‌گذارد. در مباحث کلان اقتصادی به عنوان یک ابزار تاثیر می‌گذارد.
 
یعنی ابزاری است که تاثیرش فقط در حوزه بانکداری الکترونیکی نیست. در دنیا تنها جایی که آدرس معتبر افراد وجود دارد در بانک‌ها و برای کارت اعتباری‌شان است.

یعنی کارت اعتباری مسائل دیگری را حل می‌کند، یعنی این فقط یک کارت اعتباری نیست که دست مردم باشد. بحث امنیت را دارد و دیگر بحث ترس و نگرانی از تراکنش‌های خطا را ندارد.

بله و حتی یک مرحله بالاتر است. اعتبارسنجی تمام شهروندان است. وقتی که این ساختار محقق بشود شما می‌دانید که اعتبار آقای x چقدر است. وقتی می‌خواهند وام بدهند می‌روند سراغش، وقتی می‌خواهند چک از او قبول کنند می‌روند سراغش، وقتی می‌خواهند با او معامله کنند می‌روند سراغش، در خیلی از حوزه‌ها این وجود دارد که یکی از شاخص‌ها به نظرم کارت اعتباری است.

بعد این‌ها که از نظر فنی پیاده شدن‌شان مشکل خاصی ندارد. من بیشتر فکر می‌کنم این به ساختارهای اقتصادی بر می‌گردد.

بله، دقیقا ساختارهای اقتصادی است.

مثلا ما طرح میزان را داشته‌ایم برای این موضوع، ولی طرح میزان قابل قبول نبود. موفق نبوده است.

من نمی‌خواهم طرح میزان را ارزش‌گذاری کنم. ولی به هر حال این اتفاق باید یک روزی بیفتد. اگر آن نگاه طرح میزان هم در راستای رسیدن به کارت اعتباری باشد و آن نظام جامعی که کارت اعتباری و فرهنگش را پیاده بکند، مثبت است. ولی مشکل من این است که در طرح‌های بخشی‌ای که ما می‌بینیم، به آن آخر کار نگاه نمی‌کنیم. یعنی در بحث کارت اعتباری چندین طرح وجود داشت که یکی‌اش هم میزان بود. 

یکی طرح کارت‌های اعتباری قرض الحسنه بود که بانک‌ها را موظف کردند که آن هم محقق نشد. قرار بود تا دو سال پیش کارت‌های سیصد هزار تومانی و ششصد هزار تومانی داشته باشیم. ولی هیچ کدام این‌ها در راستای آن هدف کلان نبود. یعنی آن هدف کلان مشخص نبود که آخرش قرار است کجا باشد. آن هدف کلان را باید در یک جایی تعیین کنیم که به نظر من جایش در کارگروه‌ها است.

برای بقیه شاخص‌ها باید یک نکته‌ای را در نظر داشته باشیم با توجه به آن تغییر پارادایمی که گفتم الان دیگر نباید روی ابزار تمرکز کنیم. یعنی ما الان دیگر از ابزار گذشته‌ایم. باید برویم روی عملکرد. ببینید شاخص تراکنش‌های الکترونیکی به کل تراکنش‌ها، شاخص خوبی است. ولی دیگر باید حواس‌مان باشد که دستگاه خودپرداز را از آن خارج کنیم. این‌ها را باید از هم جدا کنیم. باید بیاییم تراکنش‌هایی که در فضای مجازی اتفاق می‌افتد را ببینیم.

یعنی تراکنش مثلا روی موبایل و اینترنت

دقیقا. یعنی بیاییم آن را جدا کنیم. یک شاخص باید محوریتش این باشد. به نظرم یکی از شاخص‌ها دراین حوزه، باید نسبت تراکنش‌های فضای مجازی به فضای واقعی باشد. که حالا پایانه فروش‌مان یک فضای واقعی است. همه پارادایم‌مان دیگر تراکنش الکترونیکی است. دیگر تراکنش‌های فیزیکی را کنار گذاشته‌ایم. ولی در این پارادایم یکی از شاخص‌ها باید تراکنش های همراه یا روی اینترنت باشد.

یکی از نکته‌های خیلی مهم تراکنش‌های خرد و کیف پول است. یکی از شاخص‌هایی که باید رویش کار شود این است. شاخص‌هایی که من فکر می‌کنم باید وجود داشته باشند و رویشان کار کارشناسی انجام شوند این محوریت‌ها را دارند. اما این که دقیقا چه باشند باید کار کارشناسی رویشان انجام شود. و باید یک هدف SMART داشته باشیم که ۵ ویژگی داشته باشد، یعنی هم خاص بانکداری الکترونیکی ایران باشدکه هم قابلیت اندازه گیری داشته باشند، هم دست یافتی باشند و قابلیت رسیدن به آنها وجود داشته باشد و هم واقعی و منطقی باشند و هم زمان آغاز و پایان داشته باشند که بدون هدف این کشتی در این دریا این سو و آن سو می‌رود. ممکن هم هست که به ناکجا آباد برود.

خیلی ممنون آقای قنادپور. چیزی هست که بخواهید اضافه کنید.

پیشنهادم این است که اولین کاری که این کارگروه‌ها پیش می‌برند بررسی برنامه‌های قبلی و میزان تحققش باشد.

یعنی تاریخچه‌ای که تا الان وجود داشته.

بله، بالاخره یک تاریخچه‌ای وجود داشته حالا خوب یا بد. اگر درست بوده است که از آن استفاده می‌کنیم. اگر هم غلط بوده است می‌آییم از تجاربش استفاده می‌کنیم. این اتفاق باید یک‌بار بیفتد. یعنی بیایند تمام این برنامه‌هایی که در این حوزه وجود داشته است را جمع‌بندی و تدوین کنند. همین‌طور بررسی شود که چقدر اجرا شده‌اند و چقدر اجرا نشده‌اند.
 
این کارها که انجام شود بعد بر مبنای این‌ها می‌آیند شاخص‌های جدید تعریف می‌کنند. بعد طبیعتا بنچ ‌مارکینگ اتفاق می‌افتد، کار کارشناسی باید اتفاق بیفتد، روندها را ببینند. خیلی تاکید دارم روی روندها. ما در همه زندگی‌مان باید روندها را ببینیم. کسانی پیشتاز هستند که روندها را می‌بینند

و نمونه‌های موفق هم در ایران و جهان.

این در حوزه بانکی ایران هم مشخص است. روندها را باید دید. بعد بر مبنای همان روندها بیایند شاخص‌گذاری بکنند و شاخص‌ها مشخص بشوند. باز هم می‌گویم، قرار نیست یک مجلدی از این‌ها درست کنند و بگذارند در یک کتابخانه‌ای آنجا خاک بخورد. نه، یک مجلد ۲۰۰ برگی نمی‌خواهد، ۵ صفحه هم باشد کفایت می‌کند. 

خیلی ساده، پایان سال اول برنامه، پایان سال دوم برنامه و پایان سال سوم برنامه. برنامه بالای سه سال هم در حوزه عملیاتی نیست برای اینکه فناوری قابل پیش بینی نیست. و در آخر این هم در نظر داشته باشیم که فناوری در بحث‌های فنی و اجرایی در سطح کشور که به آحاد مردم باز می گردد دستوری نیست. برنامه‌پذیر است نه دستور‌پذیر.

کد مطلب : 2408
https://aftana.ir/vdcf.xd0iw6djcgiaw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی