در مورد چالشهای کربنکینگ باید بگویم که اگر بانکها بدانند که چه میخواهند، مشکلی ندارند.
به گزارش افتانا (پایگاه خبری امنیت فناوری اطلاعات)، مهندس عبدالحميد منصوري از نامهاي آشناي حوزه بانکداري الکترونيکي کشور است. با او که اين روزها بهعنوان مديرعامل شرکت سامانههاي يکپارچه بزرگ فردا فعاليت دارد از چالشهاي کربنکينگ سخن گفتيم که البته او ترجيح ميدهد آن را با نام سامانه يکپارچه بانکي (سيب) بخواند.
در مورد سوابق کاریتان در حوزه بانکداری الکترونیکی بگویید و حضور تاثیرگذارتان در معاونت بانکداری الکترونیکی بانک پارسیان.
من بعد از دیپلم در تیرماه ۱۳۵۳ بهصورت نیمهوقت کار حسابداری را شروع کردم و پس از ورود به مدرسه عالی کامپیوتر همزمان با تحصیل کار هم میکردم. از سال دوم و با یادگیری اولین زبان برنامهنویسی در برخی در پروژههای اساتیدم در دانشگاه همکاری مقطعی میکردم و همین همزمانی کار و تحصیل باعث شد که دوره چهارساله را طی ۶ سال تمام کنم و از سال ۵۶ تقریباً بهطور رسمی کار حرفهای کامپیوتری را با شرکت شیمی کو آغاز کردم. در سال ۶۱ به سازمان خدمات کامپیوتری شهرداری رفتم. بعد از آن جذب شرکت نفت شدم و جالب اینکه روز استخدام من همزمان با روز پروازم به لندن برای پروژهای به همراه یک تیم از متخصصان بود. ما باید سیستم عامل را به ایبیام تبدیل میکردیم. من در واقع عضو یک تیم ۶ نفره بودم. ایده اصلی کار متعلق به آقای طالبی، مدیر فناوری اطلاعات شرکت نفت آن زمان بود که در همان سمت هم تا بازنشستگی فعال بود و بهجرات میتوان گفت یکی از باقوامترین مدیران فناوری اطلاعات کشور است. اعضای تیم تبدیل سیستمهای آنلاین تدارک شرکت نفت شامل من و آقای ترابیان، احمد توللی که اکنون مدیر فناوری اطلاعات شرکت نفت است، هوشنگ نایب حسینی، بهرام نفیسی، ستارزاده، بهبودنیا و آقای پسران بود. من تا سال ۷۰ در شرکت نفت بودم و در پروژه آنلاینسازی سوابق کارکنان شرکت نفت هم نقش داشتم.
در زمان فعالیت خود در شرکت نفت بهصورت آموزشی و مشاورهای با بخشهای مختلف کار میکردم، مثلاً بهمدت دو سال عضو کمیته فناوری اطلاعات آن زمان برای استقرار سیستمهای مکانیزه در بانک صنعت و معدن بودم. همچنین زمانی نیز مسئولیت پروژه فروشگاه زنجیرهای رفاه و پروژه جاری بانک رفاه را عهدهدار بودم.
در سال ۸۰ با ایجاد پارسیان به این مجموعه ملحق شدم و در تمام فعالیتهای فناوری و شرکتهای تجارت الکترونیکی پارسیان و راهاندازی و نشر سیستم پرداخت آن حاضر بودم. پروژه استقرار کربنکینگ مای سیس که شرکت کاسپین از شرکت ها مطرح این حوزه بود فعالیت داشتم. ۵ سال و نیم در پارسیان بودم. بعد کمکم علیرغم تمایل مدیر پارسیان احساس کردم که باید خارج شوم و این اتفاق هم افتاد. پس از آن بود که وارد بخش خصوصی شدم. یک مقطعی هم با شرکتی به نام اسوه با این تفکر کار میکردیم که سامانه یکپارچه بانکی برای بانکهای مقیاس بزرگ طراحی کنیم و بعد این سرنوشت ما را به جایی رساند که این کار را در گروه توسن انجام دادیم؛ یعنی سرمایهگذاری آن در توسن انجام شد به نام «سامانههای مقیاس بزرگ توسن» که بعد به «سامانههای یکپارچه بزرگ فردا» تغییر نام پیدا کرد.
درباره پروژه بانک مجازی و اینکه چرا به نتیجهای نرسید توضیح دهید.
من به همراه یک گروه سرمایهگذاری که بیشتر از افراد حوزه فناوری اطلاعات بودند برای اولینبار پیشنهاد تأسیس بانک مجازی را به بانک مرکزی بردیم که بهطور خلاصه مسائلی چون زودرس بودن این حرکت با توجه به نظام بانکی و بستر فرهنگی کشور، نیاز به وجود آییننامهای بهمراتب دشوارتر از بانکهای متعارف، عدم توان ما در ریسک مالی بالا منجر به این شد که آن زمان به نتیجه نرسیدیم.
یک تفکر هم وجود داشت که میگفتند وقتی ۸۰ درصد تراکنشها خارج شعبه انجام میشود پس این همان بانکداری مجازی است و تفکیکی میان بانکداری