دوازدهم شهريورماه، اولين کنفرانس کسبوکارهاي خانگي برگزار شد. کنفرانسي که يک پنل آن تخصصي به اعضاي انجمن ملي زنان کارآفرين اختصاص يافته بود، انجمني که حدود ۳۰ درصد از کسبوکارهاي آن خانوادگي است. در اين کنفرانس مريم خاوازي، مديرعامل انجمن ملي زنان کارآفرين و مديرعامل آدران رايانه؛ شيرين پارسي، مديرعامل شاليکاران خزر؛ بنفشه صديق؛ مديرعامل شرکت صنعتي شيگال؛ فرحناز مرادي، مديرعامل شماران سيستم و مرجان هوشيار مديرعامل نگين تجارت فردوس به نمايندگي از ديگر اعضاي انجمن ملي زنان کارآفرين به بيان دستاوردها و تجربيات خود پرداختند.
در نخستين بخش اين پنل به بررسي مسائل و چالشهاي کسبوکار خانوادگي و غيرخانوادگي پرداخته شد و در نظام جانشيني مناسب توسط دکتر صامعي و با ذکر چند مثال موردبررسي قرار گرفت. در بخش دوم، چند تن از اعضاي شرکتهايي که بهصورت خانوادگي اداره ميشوند به ارائه و انتقال تجربياتشان پرداختند و همگي به خانواده بهعنوان يکي از عوامل موفقيت کسبوکارشان اشاره کردند و اين نوع کسبوکارها را پايدارتر و امنتر دانستند. در بخش سوم، چالشها و فرصتهاي اين نوع کسبوکار مطرح شد و سپس در ويديو کنفرانس پروفسور جان ديويس ضمن بررسي مباني ضعفها و قدرتهاي اين مشاغل در جهان، از کسبوکارهاي خانوادگي را يک فرصت پايدار که هرگز گسسته نميشود ياد شد. در صحبتهاي اين استاد برجسته، به حساسيت فروپاشي اين کسبوکارها در انتقال از نسل اول به نسل دوم و يا از نسل دوم به نسل سوم اشاره شد و ايجاد انگيزه، اهداف جديد و همسو با خواستههاي نسلها بهعنوان راههاي پيشگيري از بهوجود آمدن چنين شرايطي مطرح شدند.
زماني که صحبت از برگزاري ميزگرد کسبوکارهاي خانگي با حضور خانمهاي کارآفرين شد، پيشبيني ميکردم که بايد چشمانتظار جلسهاي پُرشور، شلوغ و صدالبته پر از تجربهها و خاطرات شيرين باشم. دست بر قضا، اين بار آنچه تصور ميکردم به واقعيت بدل شد. کسبوکارهاي خانگي، زمينه گفتوگويي جذاب و خواندني با سه بانوي مدير و کارآفرين که همراه و همگام با همسرانشان و گاهي حتي پيش و بيش از آنها براي حضور قدرتمند و پويا در عرصه فناوري اطلاعات تلاش کردند فراهم ساخت. مريم خاوازي مديرعامل انجمن ملي زنان کارآفرين و مديرعامل شرکت آدران رايانه، فرحناز مرادي مديرعامل شرکت شماران سيستم و فريبا ياراحمدي قائممقام هلدينگ ديدهبان، هر سه از مسير نهچندان ساده راهاندازي کسبوکار خانگي، نقش زنان در موفقيت يا عدم موفقيت اين شيوه مديريتي و راه و روش جانشينپروري براي انتقال ثمره سالها کار و فعاليت به نسل بعد گفتند، زناني که همراه همسرانشان براي رسيدن به جايگاه امروزشان تلاش بسيار کردهاند و بهسادگي در مقابل مشکلات سر خم نکردهاند. اگرچه، هر سه شرکتکننده اين ميزگرد کسبوکار خانوادگي را تجربهاي لذتبخش و دوستداشتني توصيف کردند، اما قطع بهيقين اداره مؤسسهاي که اعضاي آن نزديکترين افراد زندگي هستند کار چندان سادهاي نيست و با چالشهاي متفاوتي همراه است، چالشهايي که شايد اين مجال اندک اجازه اشاره کامل به آنها را نداد. آنچه ميخوانيد، ماحصل گپوگفت با اين سه بانوي کارآفرين، مدير، همسر و مادر است.
به نظر ميرسد، کسبوکارهاي خانوادگي از آن دسته شيوههاي مديريت اقتصادي است که نياز چنداني به يک برنامهريزي دقيق و مدون ندارد و بيشتر شبيه يک دورهمي خانوادگي است. شما چنين پيشفرضي را قبول داريد؟
مرادي- اينکه تصور کنيم کسبوکار خانوادگي فرايندي ساده و بهدور از پيچيدگيهاي حوزه کارآفريني است نهتنها اشتباه، بلکه متناقض با آن چيزي است که در واقعيت اتفاق ميافتد. خلاف آنچه در مورد اين شيوه مديريتي گفته ميشود، چالشها و سختيهاي کار کردن در يک مجموعه خانوادگي چه ازلحاظ کمي و چه بهلحاظ نوع مشکلات بيشتر و متفاوتتر از کار کردن با افراد غريبه است. بهعنوانمثال: در مجموعههاي اينچنيني کوچکترين حرف يا عمل ميتواند تبعات جانبي در بخش ديگري از زندگي داشته باشد، تفکيک نقشها بيرون و درون خانوادگي يکي از حساسترين بخشهاي کسبوکارهاي خانوادگي است که اگر بهدرستي انجام نشود هر دو جنبه کاري و خانوادگي را بهشدت تحت تأثير قرار ميدهد، ازآنجاييکه مؤسسان اين قبيل شرکتها نگاهي بلندمدت دارند بهراحتي نميتوانند افراد درون مجموعه را جابهجا کنند و بايد براي رفع هر مشکلي نهايت تلاش خودشان را بکنند. در يک کلام اگرچه راهاندازي يک کسبوکار خانوادگي به هيچوجه راحت نيست، ولي حفظ و استمرار آن بدون اينکه به روابط خانوادگي لطمه اي وارد کند کاري دشوارتر است.
خاوازي- شايد در گامهاي ابتدايي کسبوکار خانوادگي شبيه يک دورهمي به نظر برسد، اما بهمرور زمان و همراه با قوت گرفتن پايههاي بنگاه اقتصادي ديدگاه افراد نسبت به آنهم تغيير ميکند. در مرحله بلوغ يک مجموعه شرايط اينچنين ايجاب ميکند که حدومرز بين خانواده و کسبوکار را مشخص کنيم. اما نميتوان منکر شد که حتي در همين مقطع زماني هم نقش خانواده اهميت بيشتري دارد، درواقع اين خانواده است که وارد کسبوکار ميشود و طبيعتاً اتفاقات و نوسانات مجموعه کاري ميتواند روي نقشهاي خانوادگي افراد تأثير داشته باشد. بنابراين، اگر ما چارچوب مشخصي براي تعيين حريم و مرزهاي وظايف داخل و خارج از خانه نداشته باشيم نميتوانيم به آينده کاري آنچه بناکردهايم اميدوار باشيم.
ياراحمدي- من هم با نظر خانم خاوازي در اين مورد موافق هستم، درهرصورت طي کردن پلههاي اوليه يک کسبوکار خانوادگي بيشباهت به مديريت يک دورهمي خانوادگي نيست. ولي در ادامه راه موضوع وجهي کاملاً متفاوت پيدا ميکند، در چنين مرحلهاي نياز به وجود يک برنامه و استراتژي مدون، شناسايي تواناييهاي و توجه به ظرفيتهاي روحي و شناختي افراد بهشدت احساس ميشود. درواقع، بايد برآوردي کلي از شرايط مجموعه داشته باشيم و به اين مسئله دقت کنيم که آيا افراد ميتوانند هر دو جنبه کار و خانواده را بدون مشکل مديريت کنند. اغلب مشکلاتي که در کسبوکارهاي خانگي به وجود ميآيد ناشي از همين عدم قدرت تفکيک دو حوزه کار و خانه است.
اگر تفکيک نقشهاي کار و خانه را اصل تداوم کسبوکار خانوادگي بدانيم، چه اقداماتي بايد انجام بدهيم تا به اين مرحله برسيم؟ درواقع با چه راهکارهايي ميتوان مرزهاي اين دو حوزه را يکديگر جدا کرد؟
مرادي- کليد اساسي موفقيت در اين مرحله به ايده ابتدايي راهاندازي مجموعه مربوط ميشود. اگر ما زمان ايجاد کسبوکار به اين فکر کرده باشيم که دقيقاً چه چيزي از کار ميخواهيم و براي رسيدن به آن از چه امکانات و منابع انساني و مادي برخوردار هستيم بيشتر مسير را طي کردهايم. پسازاين بايد ياد بگيريم که چگونه ميتوان با تيمي کارکرد که اعضاي آن نزديکترين افراد به ما هستند. ديگر نکته ضروري، رعايت و پايبندي به خط قرمزها و مسئوليتهاي سازماني در طولانيمدت است؛ هر فردي بايد بداند که نقشهاي اطرافيانش در محيط کار منفک از خانواده است و هرکس موظف به رعايت و انجام مسئوليتهاي و محدوديتهاي محوله در مجموعه است؛ اما اگر قرار باشد هرکسي به حيطه کاري فرد