عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر فناوری های نوین است. عصری است که برنامه نویسان برای رقابت و پیروز شدن در آن ثانیه به ثانیه دست به اختراعات جدید می زنند و باعث پیشرفت روز افزون علم و فناوری می شوند.
اما هستند کسانی که در نقطه ی مقابل پیشرفت علم فعالیت می کنند! کسانی که با اهداف مخرب دست به هک کردن و از کار انداختن سیستم ها می زنند و در مقابل آنها هم هستند کسانی که اطلاعات بروزی از دنیای فناوری ندارند، و هر لحظه ممکن است در دام چنین افرادی بیافتند.
عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر فناوری های نوین است. عصری است که برنامه نویسان برای رقابت و پیروز شدن در آن ثانیه به ثانیه دست به اختراعات جدید می زنند و باعث پیشرفت روز افزون علم و فناوری می شوند.
اما هستند کسانی که در نقطه ی مقابل پیشرفت علم فعالیت می کنند! کسانی که با اهداف مخرب دست به هک کردن و از کار انداختن سیستم ها می زنند؛ و در مقابل آنها هم هستند کسانی که اطلاعات بروزی از دنیای فناوری ندارند، و هر لحظه ممکن است در دام چنین افرادی بیافتند. از این رو صدا و سیما می تواند نقش به سزایی در راستای بروز رسانی اطلاعات بینندگان خود داشته باشد. در ادامه گفتگوی افتانا با آقای حسام دهقانی، فیلمساز و سازنده نخستین فیلم مستند درباره استاکس نت را بخوانید.
چطور یک فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر وارد دنیای فیلمسازی شد؟
از ابتدا هم قصد من ورود به دنیای فیلمسازی بود، منتها چون بیشتر به جنبه های تکنیکال این حرفه علاقمند بودم تصمیم گرفتم از طریق تحصیل در رشتۀ کامپیوتر وارد بشوم. در آن زمان استفاده از جلوه های ویژۀ کامپیوتری گسترش پیدا کرده بود و همه چیز به سمت دیجیتالی شدن پیش می رفت. فکر می کردم اگر کسی بخواهد در این شغل موفق باشد، لازم است که از فناوری پشت این صنعت هم آگاهی داشته باشد. قصد من فقط قبولی در همین رشته بود، تا آنجا که در برگۀ انتخاب رشتۀ دانشگاه تنها پنج گزینه را انتخاب کردم و خوشبختانه در انتخاب پنجم که دانشگاه علم و صنعت بود پذیرفته شدم!
اولین فیلم کوتاهتان را در دانشگاه ساختید؟
من وارد دانشگاهی شده بودم که تنها شامل رشته های فنی/مهندسی می شد و در آن زمان (سال ۷۴) انجام فعالیت های فرهنگی/هنری در آن فضا قدری دور از ذهن به نظر می رسید و مورد حمایت قرار نمی گرفت. اما به همراه دانشجویان دیگری که به فعالیت های هنری علاقمند بودند تلاش زیادی انجام دادیم برای گرفتن بودجه و امکانات تا بتوانیم یک مرکز فیلمسازی در دانشگاه تاسیس کنیم. در نهایت پس از سه سال موفق به اینکار شدیم و اوایل سال ۷۷ "سیمای دانشگاه" را راه اندازی کردیم. اولین فیلم کوتاه من با عنوان "داستان عجیب و باورنکردنی دانشکدۀ کامپیوتر" با بودجه و امکانات همین مرکز و البته با کمک و راهنمایی های آقای ابراهیم حاتمی کیا ساخته شد که علاوه بر دانشگاه ها در جشنواره های مختلفی هم به نمایش درآمد.
موضوع فیلم اول شما چه بود؟
دربارۀ دو دانشجوی رشتۀ کامپیوتر که در حال تحقیق روی ساخت دستگاهی بودند برای کنترل عضلات بدن انسان از راه دور. بعد از ماجرایی، تصمیم می گیرند دستگاه را روی یکی از اساتید بداخلاقشان نصب کنند. در ابتدا همه چیز به خوبی پیش می رود اما ناگهان دستگاه از کنترل خارج می شود و ماجراهایی اتفاق می افتد. در این فیلم از جلوه های ویژۀ کامپیوتری و انیمیشن سه بعدی استفاده کرده بودیم. تدوین این فیلم هم بصورت غیرخطی (کامپیوتری) انجام شده بود که در آن زمان کار جدیدی به حساب می آمد. از طریق دیده شدن همین فیلم در جشنواره های مختلف بود که از طرف یکی از تهیه کننده های صدا و سیما دعوت بکار شدم.
در صدا و سیما به چه عنوان کار می کردید؟
در ابتدا بعنوان فیلمساز با برنامۀ "پژواک" همکاری می کردم که در ساخت چند اپیزود هم مشارکت داشتم، اما پس از مدت کمی از طرف گروه فنی تولید سازمان دعوت شدم برای همکاری در پروژۀ "استودیوی مجازی" که همان استفاده از پردۀ آبی و فن آوری کروماکی است برای حذف تصویر پس زمینه و جایگزینی آن با تصاویر دیگر.
همان تکنیکی که در گزارش های هواشناسی بکار می رود؟
دقیقاً. در آن زمان کروماکی یک فن آوری جدید بحساب می آمد که در تلویزیون و سینما کاربرد روز افزونی پیدا کرده بود. اوج استفاده از این تکنیک فیلم "ماتریکس" بود که سال ۱۹۹۹ به نمایش درآمد. در فاز اول پروژۀ "استودیوی مجازی" بعنوان محقق و مهندس کامپیوتر همکاری کردم و در فاز دوم آن که ساخت یک فیلم آموزشی و استفادۀ عملی از این تکنیک بود، بعنوان کارگردان. فیلم کوتاهی ساختم به نام "دنیای مجازی" که در آن امکانات مختلف این فن آوری به نمایش درمی آمد.
در فیلم کوتاه "یک درجۀ لعنتی" به خطراتی که دوستی های اینترنتی می تواند برای نوجوانان به همراه داشته باشد پرداخته اید، سوژۀ این فیلم از کجا آمده؟ آیا بر اساس داستانی واقعی است؟
اینترنت همانقدر که می تواند مفید باشد، خطراتی را هم به همراه دارد. امروز در بیشتر خانه ها کامپیوتر و اینترنت وجود دارد و کودکان از سنین بسیار پایین کار با آنرا فرا می گیرند. اینترنت جذابیت های زیادی دارد و متاسفانه برخی افراد از این جذابیت ها سوء استفاده می کنند. عضویت در شبکه های اجتماعی و یافتن دوستان اینترنتی یکی از جذابیت های این فضاست که اگر افراد، خصوصاً نوجوانان، با هوشیاری کافی عمل نکنند ممکن است به حوادث جبران ناپذیری ختم شود. همۀ ما خبرهای ناخوشایندی در این خصوص خوانده ایم و فکر می کنم این موضوع، نه فقط مختص به کشور ما، بلکه معضلی جهانی است. هدف من از نوشتن و ساخت "یک درجۀ لعنتی"، هشداری بود به دختران نوجوان تا با آگاهی بیشتری در این فضا حضور داشته باشند و به هر شخصی که مدعی دوستی با آنهاست اعتماد نکنند. در مجموع بحث "هویت" و چگونگی تشخیص/تایید آن در اینترنت معضلی است که فکر می کنم باید به زودی راه حلی برای آن ابداع شود.
آیا مستند "شما ۹ میلیون دلار برنده شده اید!" را هم در همین راستا ساختید؟
فکر می کنم همۀ ما ایمیل هایی دریافت کرده ایم که مدعی برنده شدن ما در قرعه کشی های مختلف اینترنتی هستند. یا افرادی که خواهان انتقال میلیون ها دلار پول به حساب ما هستند، فقط به این دلیل که صاحب حساب در فلان سانحۀ هوایی فوت کرده. مشکل اینجاست که برخی افراد فریب چنین ایمیل هایی را می خوردند و با جدی گرفتن آنها، بخش زیادی از دارایی خود را از دست می دهند. این مستند داستان یکی از این مالباختگان رو روایت می کنه و هشداریه به کاربران تا با چشم بازتری با اینگونه ایمیل ها برخورد کنن.
استاکس نت یکی از موضوعات مهم حوزۀ امنیت اطلاعات بود که در قالب یک فیلم مستند به آن پرداختید. هدف شما از ساخت این فیلم چه بود؟
استاکس نت را زمانی ساختیم که یک سال از حملۀ آن می گذشت. جدای از ابعاد حادثه، اینکه یک ویروس موفق شده وارد سیستم های کامپیوتری یکی از مهمترین نیروگاه های کشور بشود، مساله ای بود که بیش از هر چیز برای من اهمیت داشت.
متاسفانه در کشور ما به بحث امنیت اطلاعات به اندازه ای که باید اهمیت داده نمی شود. بسیاری از مدیران ارشد شرکت ها، سازمان ها و ادارات حاضرند مبالغ زیادی را صرف افزودن چند هارد دیسک بیشتر به سرورهایشان بکنند اما حاضر نیستند برای خرید نرم افزارهای آنتی ویروس هزینه کنند. در بسیاری از شرکت ها از نسخه های crack شده ای استفاده می شود که قادر به دریافت روزانۀ آپدیت های لازم نیستند. در چنین شرایطی واضح است که یک ویروس می تواند به راحتی وارد سیستم شده به جاسوسی یا تخریب دست بزند.
هدف من از ساخت این فیلم آگاه سازی مدیران ارشد شرکت ها به لزوم سرمایه گذاری برای ارتقای امنیت سرورها و سیستم هایشان بود و خطرات به مراتب بزرگتری که می تواند در آینده آنها را تهدید کنند.
آیا این فیلم در ابعادی که مد نظرتان بود دیده شده؟ آیا همانقدر که می خواستید تاثیرگذار بود؟
این فیلم از شبکۀ یک صدا و سیما پخش شد که بازخوردهای خوبی هم از آن به دست آمد. علاوه بر تلویزیون در چند جشنواره و برخی شبکه های خارجی هم به نمایش درآمد ولی از آنجا که در ایران مکان خاصی جهت نمایش فیلم های کوتاه و مستند وجود ندارد، دیده شدن اینگونه فیلم ها منوط به پخش از تلویزیون یا جشنواره هایی است که اغلب با سالن های نیمه خالی برگزار می شوند.
معضل دیگر، نظارت های سختگیرانه ای است که در تمامی مراحل ساخت و نمایش چنین فیلم هایی وجود دارد. گاهی یک جمله، تصویر یا افکت ساده با مخالفت مدیران روبرو می شود و تا اصلاحات مورد نظر آنها انجام نپذیرد فیلم مجوز نمایش دریافت نمی کند و پولی هم به تهیه کننده پرداخت نمی گردد.
در این فیلم علاوه بر پلیس سایبری ایران، کارشناسان معروف حوزۀ امنیت اطلاعات از جمله آقای علیرضا صالحی به بیان دیدگاه هایشان پرداختند و حتی با دنیس مونر از شرکت گیت پروتکت آلمان و لوئیس کورونز مدیر فنی شرکت آنتی ویروس پاندا مصاحبه هایی را ترتیب داده بودیم. اما وقتی "استاکس نت" را جهت بازبینی به تلویزیون ارائه کردیم، با فهرستی چند صفحه ای از ممیزی مواجه شدیم. سکانس اول فیلم که به داستان استر می پرداخت باید به کلی حذف می شد و بخش مهمی از صحبت های کارشناسان فیلم هم تنها به دلیل "غیر قابل فهم بودن برای مخاطب عام" مورد ممیزی قرار گرفت. آنها اصرار داشتند که چون قرار است این فیلم بعد از اخبار ساعت ۹ از شبکه یک پخش شود، پس باید برای همه قابل درک باشد!
در هر حال، خوشحالم که فیلم پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. همانطور که دربارۀ فیلم های "یک درجۀ لعنتی" و "شما ۹ میلیون دلار برنده شده اید!" گفته ام، اگر این فیلم بتواند جلوی تکرار حتی یک مورد مشابه را بگیرد و حتی یک نفر را به فکر وادارد، به هدفمان رسیده ایم.
به غیر از فیلم هایی با سوژه های مرتبط با حوزۀ کامپیوتر و اینترنت، چه فیلم هایی ساخته اید؟
سال گذشته مستندی ساختم به نام "جزیرۀ عجایب هفتگانه" که به معرفی زیبایی های طبیعی جزیرۀ قشم می پردازد، همینطور فیلمی به نام "دزدان دریایی اقیانوس هند" که سوژه ای کاملاً غیر کامپیوتری دارد!
در حال حاضر روی چه پروژه ای کار می کنید؟
دو مستند دربارۀ "زعفران قرمز" و "فرش دستباف ایرانی" و همینطور مشارکت در ساخت یک فیلم بلند سینمایی با نام موقت "ایستگاه قطار" که ساختاری کاملاً جدید دارد و به شیوه ای بدیع در حال ساخته شدن است!
اگر مانند فیلم های تخیلی امکان بازگشت به گذشته فراهم بود، آیا مجدداً رشتۀ کامپیوتر را انتخاب می کردید یا در رشتۀ دیگری مثلاً هنر یا کارگردانی تحصیل می کردید؟
قطعاً همین مسیر را انتخاب می کردم و باز هم از طریق کامپیوتر وارد این حرفه می شدم، چون همانطور که گفتم علاقۀ اصلی من جنبه های تکنیکال سینماست. بدون تحصیل در رشتۀ کامپیوتر، قطعاً نمی توانستم درک کاملی از نحوۀ کارکرد تجهیزات مختلف تلویزیونی/سینمایی داشته باشم و از آنها بعنوان ابزاری جهت پیشبرد پروژه ها استفاده کنم.
جایی خوانده ام "کاری که حاضر باشید بدون دریافت پول انجام دهید، رسالت شماست!". این جمله کاملاً با واقعیت هماهنگی دارد. به نظرم باید به پاسخ این سوال فکر کرد و بعد برای انتخاب رشتۀ دانشگاهی یا شغل تصمیم گرفت، زیرا پاسخ به این سوال می تواند مسیر زندگی مان را تغییر دهد.