برنامه «60 دقیقه» شبکه CBS در مصاحبهای با دو افسر بازنشسته موساد و مرتبط با طرح پیجر در لبنان، به بررسی این عملیات مخفیانه پرداخته است که نهفقط لبنان، بلکه جهان را در شوک فروبرد و سوالات زیادی درباره روشهای غیرانسانی اسرائیل و خطر سوءاستفاده از فناوریها در میدان جنگ مطرح کرد.
به گزارش افتانا، در برنامه شصت دقیقه شبکه سی بی اس، لسلی استال، مجری این برنامه با دو افسر موساد با نامهای مستعار «مایکل» و «گابریل» که اکنون بازنشسته شدهاند و در عملیات خرابکاری در زنجیره تامین بیسیمها و پیجرهای حزب الله لبنان نقش داشته و مواد منفجره را در این ابزارهای ارتباطی قرار داده بودند، مصاحبه کرده است. در ادامه، متن این ویدئو که در وبسایت سیبیاس قرار گرفته، آمده است.
در تاریخ 17 سپتامبر، پس از نزدیک به یک سال جنگ فزاینده میان اسرائیل و حزبالله، سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد، یکی از پیچیدهترین عملیاتهای فریب در تاریخ ضدجاسوسی را به اجرا گذاشت: طرح پیجر، که رویکردی مدرن به افسانه اسب تروا بود. موساد بمبی را طراحی کرد که به اندازهای کوچک بود که در جیب جا میگرفت و اعضای حزبالله این دستگاهها را با خود حمل میکردند.
این شبکه با دو مقام ارشد سابق موساد که نقشهای کلیدی در این عملیات داشتند، گفتگو کرد. برای مخفی نگهداشتن هویتشان، توافق شد که ماسک بپوشند و صداهایشان تغییر داده شود.
لسلی استال: شما افسر پرونده بودید. دقیقاً نقش افسر پرونده چیست؟
مایکل: افسر پرونده هدایتکننده و فرمانده عملیات است. عملیات مذکور حدود ۱۰ سال پیش آغاز شد. نه با پیجرها، بلکه با تبدیل بیسیمها به سلاح.
مایکل: یک بیسیم، درست مانند یک گلوله یا موشک یا خمپاره، به عنوان یک سلاح استفاده میشد.
لسلی استال: یعنی بمب بیسیم؟
مایکل: بله، بمب بیسیم. داخل باتری آن، یک دستگاه انفجاری جاسازی شده بود.
لسلی استال: و این اختراع چه بود؟ اینکه یک دستگاه انفجاری غیرقابل تشخیص داخل باتری قرار گیرد؟
مایکل: دقیقاً. ساخت اسرائیل بود.
لسلی استال: در موساد؟
مایکل: بله.
لسلی استال: تا جایی که فهمیدم، این بیسیمها در جلیقههای تاکتیکی قرار میگرفتند که یک سرباز آن را میپوشید و این بیسیم در جیب جلیقه جا میگرفت؟
مایکل: درست است.
لسلی استال: نزدیک قلب؟
مایکل: بله.
لسلی استال: پس اسرائیل این دستگاه را به حزبالله فروخت؟ یعنی حزبالله برای سلاحی پول پرداخت که علیه خودش استفاده شد؟
مایکل: بله، و البته با قیمت مناسب.
این قیمت مناسب، نباید آنقدر پایین باشد که موجب شک و تردید شود. در نهایت، حزبالله بیش از ۱۶ هزار بیسیم خرید که اسرائیل برای مدت ۱۰ سال آنها را فعال نکرد و تنها سه ماه پیش آنها را منفجر کرد.
لسلی استال: چطور حزبالله را قانع کردید که اینها را بخرد؟
مایکل: خب، مشخصاً آنها نمیدانستند این دستگاهها را از اسرائیل میخرند.
لسلی استال: فکر میکردند از چه کسی میخرند؟
مایکل: ما قابلیتهای فوقالعادهای برای ایجاد شرکتهای خارجی داریم که هیچ ارتباطی با اسرائیل نشان نمیدهند. با ایجاد شرکتهای پوششی و پیچیده کردن زنجیره تأمین به نفع خود، دنیایی خیالی میسازیم. ما یک شرکت تولید جهانی جعلی هستیم. فیلمنامه را مینویسیم، کارگردان هستیم، تولیدکننده هستیم، بازیگر اصلی هستیم و دنیا صحنه نمایش ما است.
این استراتژی موساد مطابق با شعار آنها بود که از کتاب امثال سلیمان (باب ۲۴:۶) الهام گرفته شده که جنگ را با فریب و حیله پیش ببر. مشابه رویکرد دود و آینههای سازمان سیا. اما از آنجا که بیسیمها فقط در میدان نبرد استفاده میشدند، موساد شروع به توسعه دستگاهی جدید کرد که جنگجویان حزبالله همیشه در جیب خود داشته باشند: پیجر.
گابریل: پیجر تقریباً در سراسر جهان منسوخ شده، اما حزبالله همچنان از آن استفاده میکند.
گابریل (نام مستعار) و تیم او در سال ۲۰۲۲ مرحله دوم عملیات را آغاز کردند: تبدیل پیجرهای معمولی به بمب. آنها کشف کردند که حزبالله این پیجرها را از شرکتی تایوانی به نام Gold Apollo خریداری میکند.
لسلی استال: این همان پیجری است که حزبالله استفاده میکرد. ظاهر آن براق و جمعوجور است و بهراحتی در جیب جا میگیرد. شما چطور این را به بمب تبدیل کردید؟
گابریل: برای تبدیل آن به بمب، باید کمی آن را بزرگتر میکردیم.
برای اینکه مواد منفجره در آن جا شود، اما نه آنقدر که موجب شک شود. موساد با استفاده از نمونههای آزمایشی، آزمایشهایی انجام داد تا مقدار دقیق مواد منفجرهای را که بتواند جنگجو را زخمی کند، اما به نفر کناری آسیب نرساند، تعیین کند.
گابریل: اگر ما دکمه را فشار دهیم، تنها کسی که آسیب میبیند، خود فرد است. حتی اگر کسی در کنار او باشد، فقط خود او آسیب خواهد دید.
لسلی استال: آیا این را آزمایش کردید؟
گابریل: بله. ما همهچیز را دو یا سه بار یا حتی بیشتر آزمایش میکنیم تا مطمئن شویم که آسیب به حداقل ممکن میرسد.
لسلی استال: آیا میتوانستید از این دستگاه بهعنوان یک وسیله ردیابی استفاده کنید؟ آیا قابلیت اطلاعاتی داشت؟
گابریل: نه، این دستگاه ذاتاً بسیار ساده است. همین سادگی دلیل استفاده آنها از آن است. تقریباً هیچ راهی برای شنود آن وجود ندارد. فقط پیامها را دریافت میکند و چند گرم ماده منفجره دارد.
موساد همچنین این دستگاهها را از نظر زنگ هشدار آزمایش کرد تا صدایی به اندازه کافی فوری پیدا کند که کسی را وادار کند آن را از جیبش بیرون بیاورد. آنها حتی مدت زمان پاسخ دادن به پیجر را آزمایش کردند: بهطور میانگین هفت ثانیه. اما چطور میتوان حزبالله را قانع کرد که به این پیجر بزرگتر روی بیاورد؟
گابریل: یادم هست روزی که دستگاه را روی میز کارگردان ما گذاشتم. او بسیار عصبانی شد و به ما گفت: «هیچ شانسی نیست که کسی چنین دستگاه بزرگی را بخرد. در جیب جا نمیشود. سنگین است.»
لسلی استال: خیلی سنگین؟
گابریل: «خیلی سنگین است. بهدرد نمیخورد. برگردید و چیز دیگری بیاورید.» دو هفته طول کشید تا او را قانع کنم که هرچند زشت است، اما ویژگیهای خاصی دارد.
گابریل: ما فیلمها و بروشورهای تبلیغاتی ساختیم و آنها را در اینترنت گذاشتیم. و این دستگاه تبدیل به بهترین محصول در حوزه پیجر در جهان شد.
لسلی استال: آیا افراد دیگری غیر از حزبالله، بر اساس تبلیغاتی که آنلاین میدیدند، خواستار خرید این دستگاه شدند؟
گابریل: بله. ما چندین درخواست از مشتریان عادی بالقوه دریافت کردیم. البته ما چیزی برای کسی ارسال نکردیم. فقط قیمتهای گران به آنها اعلام کردیم.
موساد میخواست از نام "Gold Apollo" روی پیجر خود استفاده کند. بنابراین شرکتهای پوششی ایجاد کرد، از جمله یکی در ساختمانی در مجارستان تا تایوانیها را برای همکاری فریب دهد.
لسلی استال: آیا شرکت تایوانی Gold Apollo میدانست که با افراد موساد همکاری میکند؟
گابریل: Gold Apollo هیچ سرنخی نداشت که با موساد کار میکند.
و حزبالله هم چیزی نمیدانست.
گابریل: وقتی آنها از ما خرید میکردند، هیچ سرنخی نداشتند که از موساد خرید میکنند. ما چیزی شبیه فیلم سینمایی«نمایش ترومن» ساختیم، همهچیز در پشتصحنه توسط ما کنترل میشد. برای آنها، همهچیز کاملاً عادی به نظر میرسید. همهچیز کاملا مطابق استانداردها بود، از جمله تاجران، بازاریابی، مهندسان، نمایشگاه، همهچیز.
برای پیشبرد این نقشه، موساد فروشنده شرکت Gold Apollo را که حزبالله پیشتر با او همکاری داشت، استخدام کرد. این فروشنده، اولین محموله پیجرها را بهعنوان یک ارتقاء "رایگان" به حزبالله ارائه داد. تا سپتامبر ۲۰۲۴، حزبالله ۵,۰۰۰ پیجر در اختیار داشت.
سؤال برای رژیم صهیونیستی این بود که چه زمانی این بمبهای خاموش را فعال کند. نشانههایی وجود داشت که ممکن است حزبالله به این دستگاهها مشکوک شده باشد.
در نتیجه، رئیس موساد، دستور اجرای حمله را صادر کرد؛ حملهای که باعث شوکه شدن مردم جهان شد، زیرا بیشتر شبیه یک فیلم جاسوسی بهنظر میرسید تا واقعیت. در تاریخ ۱۷ سپتامبر، ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر، پیجرها در سراسر لبنان شروع به بوق زدن کردند.
لسلی استال: تا جایی که من متوجه شدم، افرادی که این پیجرها را داشتند پیامی دریافت کردند که میگفت: «شما یک پیام رمزگذاریشده دارید.» برای دسترسی به آن باید هر دو دکمه را فشار دهید. یعنی اینکه دستگاه در دستانشان منفجر میشود.
گابریل: این کل نکته بود.
لسلی استال: اگر کسی دکمهها را فشار نمیداد، چه اتفاقی میافتاد؟
گابریل: همان نتیجه. دستگاه در هر حال منفجر میشود.
لسلی استال: آیا این انفجار از اسرائیل کنترل میشد؟
گابریل: بله.
نتیجه این عملیات، هرجومرج بود. افراد با پیجرهایی که در خیابان، روی موتورسیکلتها یا هرجای دیگر منفجر میشدند، بیمارستانهایی که مملو از مجروحان شدند – اندامها و انگشتان قطع شده، بدنهای خونآلود، نابینایی، سوراخهایی در شکمها. آنها میگویند که در اکثر موارد، انفجارها طبق برنامه پیش رفت.
روز بعد از حمله پیجرها، موساد بالاخره واکیتاکیهایی را که ۱۰ سال غیرفعال بودند، فعال کرد؛ برخی از این واکیتاکیها در مراسم تشییع جنازه قربانیان پیجرها منفجر شدند. در مجموع، حدود ۳۰ نفر کشته شدند، از جمله دو کودک، و حدود ۳,۰۰۰ نفر زخمی شدند.
گابریل: هدف ما، کشتن اعضای حزبالله نبود. اگر فقط بمیرد، خب مرده است. اما اگر زخمی شود، باید او را به بیمارستان ببرید، از او مراقبت کنید. نیاز به سرمایهگذاری پول و تلاش دارید. و این افراد بدون دست و چشم، شواهد زندهای هستند که در لبنان میگردند و میگویند: «با ما در نیفتید». آنها اثبات زنده برتری ما هستند.
گابریل: این نقطه عطف جنگ بود. نمیدانم آیا میدانید که وقتی ما عملیات پیجر را اجرا کردیم، درست در کنار نصرالله در پناهگاه، چند نفر پیجر داشتند و پیام دریافت کردند. و او با چشمان خودش دید که برای آنها چه اتفاقی افتاد.
لسلی استال: از کجا این را میدانید؟
گابریل: شایعهای قوی در این مورد وجود دارد.
در روزهای پس از این حادثه، نیروی هوایی رژیم صهیونیستی اهداف مختلفی را در سراسر لبنان بمباران کرد و بیش از هزار نفر قربانی گرفت، که بسیاری از آنها غیرنظامی بودند. در تاریخ ۲۷ سپتامبر، آنها بمبهای عظیمی را روی پناهگاه نصرالله انداختند و او را ترور کردند. دو ماه بعد، پس از حملات بیشتر اسرائیل به لبنان و قربانی شدن تعداد بیشتری از غیرنظامیان، جنگ بین رژیم صهیونیستی و حزبالله با آتشبس پایان یافت.
لسلی استال: آیا توانستید حزبالله را به طور کامل شکست دهید؟
گابریل: فکر میکنم این سؤال بزرگی است و پاسخ صادقانه آن «نه» خواهد بود. اما فکر میکنم پس از نقطه عطف عملیات پیجرها و واکیتاکیها و سپس حملات ارتش اسرائیل، آنها در وضعیت بسیار دشواری قرار گرفتند؛ بدون زنجیره فرماندهی، بدون روحیه در میان سربازانشان، در حال درخواست و برای آتشبس.
لسلی استال: بنابراین احساس برتری خود را بازیافتید، اما در مورد شهرت اخلاقیتان چه؟ آیا فکر نمیکنید اسرائیل باید نگران شهرت خود باشد؟
گابریل: قطعاً. اما اولویتبندی وجود دارد. ابتدا باید از مردم خود دفاع کنید تا هزاران نفر کشته نشوند؛ سپس به شهرت فکر کنید.
لسلی استال: این موضوع چگونه بر وضعیت حماس تأثیر میگذارد؟
مایکل: بعد از عملیات پیجر، باد از بادبانهای حزبالله گرفته شد و امیدوارم این عملیات بر حماس و وضعیت گروگانها نیز تأثیر بگذارد.
لسلی استال: آیا این نوع جنگی که با واکیتاکیها و پیجرها انجام شد، یک جنگ روانی محسوب میشود؟
مایکل: روز بعد از انفجار پیجرها، مردم در لبنان حتی از روشن کردن کولرهایشان میترسیدند، زیرا فکر میکردند ممکن است منفجر شوند. بنابراین بله، ترس واقعی وجود داشت.
لسلی استال: آیا هدف شما این بود؟
مایکل: میخواستیم آنها احساس آسیبپذیری کنند. ما نمیتوانیم دوباره از پیجرها استفاده کنیم چون این کار انجام شده است و ما قبلاً به سوژه بعدی خود فکر کردهایم و آنها مجبورند مدام حدس بزنند که سوژه بعدی چیست.